امروز Twitter v. Taamneh, Inc. دعوای حقوقی علیه توییتر بر اساس نقش ادعایی توئیتر در کمک به داعش از طریق ارائه خدمات انتشار، و با توصیه الگوریتمی برخی از ویدئوهای داعش، (برای ساده ، بیش از حد) دعوی است. این دعوی تحت قانون فدرال ضد تروریسم مطرح شد، اما این قانون اصول نسبتاً سنتی کمک و مشارکت را که از قو،ن جزایی و قانون جرم وام گرفته شده بود، اعمال می کرد. (قانون جرم و اصول حقوق جزا همیشه ی،ان نیستند، اما به نظر می رسد که در این مورد به طور مشابه با آنها رفتار می شود.)
دادگاه اعلام کرد هیچ مسئولیتی ندارد، عمدتاً به این دلیل که توییتر (و دیگران) صرفاً خدماتی را ارائه ،د که با داعش بهتر از هر کاربر دیگری رفتار نمی کرد. در اینجا گزیده ای با اشاره به این درمان بلندی بازو تأکید شده است:
برای شروع، راه های اساسی را که متهمان به ،وان یک گروه ادعا می کنند به داعش کمک ،د را به یاد بیاورید. اول، داعش در پلتفرمهای رسانههای اجتماعی متهمان فعال بود، که عموماً در دسترس عموم کاربران اینترنت و بدون غربالگری مستقیم توسط متهمان است. به عبارت دیگر، داعش توانسته است محتوا را در پلتفرم ها آپلود کند و با اشخاص ثالث ارتباط برقرار کند. درست مثل بقیه.
دوم، الگوریتمهای توصیه متهمان، محتوای مرتبط با داعش را با کاربر، که به احتمال زیاد به آن محتوا علاقه مند هستند، مطابقت داد.دوباره، درست مثل هر محتوای دیگری. و سوم، متهمان ادعا میکنند که میدانستند داعش این محتوا را به این صورت آپلود میکند، اما اقدامات کافی برای اطمینان از حذف حامیان داعش و محتوای مرتبط با داعش از پلتفرمهایشان انجام ندادند. شاکیان هرگز ادعا نمی کنند که داعش از سکوهای متهمان برای طراحی یا هماهنگی حمله رینا استفاده کرده است. در واقع، آنها ادعا نمی کنند که خود ماشاریپوف هرگز از فیس بوک، یوتیوب یا توییتر استفاده کرده است.
هیچ یک از این ادعاها حاکی از آن نیست که متهمان به طور مجرمانه «ارتباط دارند[d themselves] با حمله رینا، شرکت کنید[d] در آن به ،وان چیزی که [they] تو کشتی[d] به ارمغان بیاورد، یا به دنبال «توسط [their] اقدامی برای موفقیت آن.” تا حدی به این دلیل است که متهمان ادعا می کنند تنها “رفتار” مثبتی که انجام داده اند ایجاد پلتفرم های خود و تنظیم الگوریتم های خود برای نمایش محتوای مرتبط با ورودی های کاربر و سابقه کاربر بوده است. شاکیان هرگز مدعی نشوید که پس از اینکه متهمان پلتفرم های خود را ایجاد ،د، با داعش رفتار خاصی یا کلمات تشویق کننده داشتند.
همچنین دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم متهمان انتخاب یا هیچ اقدامی در رابطه با محتوای داعش انجام داد (به جز، شاید، مسدود ، برخی از آن). {شاکیان اذعان میکنند که متهمان تلاش کردهاند حداقل برخی از حسابها و محتوای حمایتشده داعش را پس از جلب توجه آنها حذف کنند.} در واقع، حتی دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم متهمان قبل از اینکه به کاربران اجازه دهند آن را در پلتفرمهای خود آپلود کنند، هر محتوایی را با دقت بررسی کردهاند. . در صورت وجود، برع، این موضوع صادق است: با ادعای خود شاکیان، اینها به نظر می رسد پلتفرم ها بیشتر محتوا را بدون بازرسی آن ها منتقل می کنند.
با این حال، صرف ایجاد آن پلتفرم ها مقصر نیست. مطمئناً، ممکن است بازیگران بدی مانند داعش بتوانند از پلتفرم هایی مانند متهمان برای اه، غیرقانونی – و گاهی وحشتناک – استفاده کنند. اما همین را می توان در مورد تلفن های همراه، ایمیل یا اینترنت به طور کلی گفت. با این حال، ما معمولاً فکر نمی کنیم که ارائه دهندگان خدمات اینترنت یا تلفن همراه صرفاً به دلیل ارائه خدمات خود به عموم مردم مقصر باشند. همچنین فکر نمی کنیم که چنین ارائه دهندگ، معمولاً به ،وان کمک و مشارکت توصیف شوند، برای مثال، معاملات غیرقانونی مواد مخدر که از طریق تلفن های همراه واسطه می شوند – حتی اگر ویژگی های کنفرانس یا تماس ویدیویی ارائه دهنده، فروش را آسان تر کند.
مطمئناً، شاکیان ادعا میکنند که الگوریتمهای «توصیه» متهم فراتر از کمکهای غیرفعال است و کمکهای فعال و اساسی را تشکیل میدهند. موافق نیستیم. به گفته خود شاکیان، ادعای آنها مبتنی بر “تامین زیرساخت هایی است که از داعش حمایت مادی می کند.” با مشاهده درست، الگوریتمهای «توصیه» متهمان صرفاً بخشی از آن زیرساخت هستند. تمام محتوای موجود در پلتفرم آنها از طریق این الگوریتم ها فیلتر می شود، که ظاهراً محتوا را بر اساس اطلاعات و ورودی های ارائه شده توسط کاربران و یافت شده در خود محتوا مرتب می کند. همانطور که در اینجا ارائه شده است، الگوریتمها از نظر ماهیت محتوا مبهم به نظر میرسند، مطابقت هر محتوا (از جمله محتوای داعش) با هر کاربری که احتمال بیشتری برای مشاهده آن محتوا دارد. این واقعیت که این الگوریتمها برخی از محتوای داعش را با برخی از کاربران مطابقت داده است، متهمان را تبدیل نمیکند. کمک غیرفعال به مشارکت فعال زم، که پلتفرم و الگوریتم های ابزار مرتب سازی راه اندازی شدند، متهمان حداكثر ظاهراً عقب مي ايستادند و تماشا مي كردند. ادعا نمی شود که آنها اقدام دیگری در رابطه با داعش انجام داده باشند.
بنابراین، در نهایت، این ادعا در اینجا کمتر مبتنی بر سوء رفتار مثبت است و بیشتر بر عدم موفقیت ادعایی در جلوگیری از استفاده داعش از این پلتفرمها استوار است. اما، همانطور که در بالا ذکر شد، هم قانون جرم و هم قانون کیفری مدتهاست که از تحمیل مسئولیت کمک و مشارکت صرفاً برای عدم ارتکاب انفعال چشم پوشی کردهاند. برای نشان دادن اینکه ش،ت متهمان در جلوگیری از استفاده داعش از این سکوها به نوعی در رابطه با حمله رینا مقصر است، بنابراین باید کمک و دانشمندی قوی نشان داد. شاکیان آن نمایش را انجام نداده اند.
اول، رابطه بین متهمان و حمله رینا بسیار ضعیف شده است. همانطور که در بالا ذکر شد، پلتفرم های متهمان در مقیاس جه، هستند و به صدها میلیون (یا میلیاردها) نفر اجازه می دهند تا مقادیر زیادی اطلاعات را به صورت روزانه آپلود کنند. با این حال، وجود دارد هیچ ادعایی مبنی بر اینکه متهمان با داعش متفاوت از دیگران رفتار کرده اند، وجود ندارد. در عوض، به نظر می رسد که رابطه متهمان با داعش و حامیان آن مانند رابطه آنها با میلیاردها کاربر دیگر بوده است: درازای بازو، منفعل و تا حد زیادی بی تفاوت. و با توجه به عدم وجود ادعاهایی که حمله رینا را با استفاده داعش از این پلتفرمها مرتبط میکند، رابطه آنها با حمله رینا حتی از بین میرود.
دوم، به دلیل فاصله بین اعمال (یا عدم انجام عمل) متهمان و حمله رینا، شاکیان به دلایل بسیار خوب دیگری نیاز دارند تا فکر کنند که متهمان آگاهانه در تلاش برای کمک یا «شرکت» در حمله رینا هستند. اما آنها چنین دلیلی ارائه نکرده اند، چه رسد به دلیل خوب. مجدداً، شاکیان به هیچ اقدامی برای تشویق، درخواست یا توصیه به انجام حمله Reina اشاره نمی کنند که معمولاً از ادعای کمک و مشارکت پشتیب، می کند. در عوض، آنها اساسا متهمان را به ،وان تماشاگران، منفعلانه تماشا می کنند همانطور که داعش نقشه های شوم خود را اجرا کرد. چنین ادعاهایی ادعایی مبنی بر کمک یا مشارکت مقصر در حمله رینا را بیان نمی کنند.
از آنجایی که شکایت شاکیان به شدت به عدم اقدام متهمان استوار است، اگر آنها بتوانند تکلیف مستقلی را شناسایی کنند که متهمان را م،م به حذف محتوای داعش کند، ممکن است ادعاهای آنها ،ید بیشتری داشته باشد. اما شاکیان هیچ وظیفه ای را مشخص نمی کنند که متهمان یا سایر خدمات ارائه دهنده ارتباطات را م،م به خاتمه دادن به مشتریان پس از کشف اینکه مشتریان از این سرویس برای اه، غیرقانونی استفاده می کنند، ندارند. {شاکیان هیچ موردی را ارائه نکرده اند که چنین شرکتی را صرفاً به دلیل عدم جلوگیری از مسدود ، چنین مجرم، با وجود اطلاع از استفاده آنها از خدمات شرکت، مسئول بداند. در عوض، زم، که قانونگذاران خواسته اند وظیفه حذف محتوا را برای این نوع نهادها وضع کنند، ظاهراً طبق قانون این کار را انجام داده اند.} مطمئناً، ممکن است شرایطی وجود داشته باشد که چنین تکلیفی وجود داشته باشد و ما امروز نیازی به حل این موضوع نداریم. . حتی اگر چنین وظیفه ای در اینجا وجود داشت، انفعال دور متهمان را به کمک های آگاهانه و قابل توجهی تبدیل نمی کرد که بتواند کمک و حمایت از حمله رینا را ایجاد کند.
مطمئناً، ما نمیتو،م این احتمال را رد کنیم که برخی از اتهامات مربوط به کمک به یک گروه تروریستی شناخته شده، متهم ثانویه را برای همه اقدامات گروه یا شاید برخی زیرمجموعههای قابل تعریف از اقدامات تروریستی توجیه کند. برای مثال ممکن است شرایطی وجود داشته باشد که ارائه دهنده خدمات روتین این کار را به روشی غیرعادی انجام می دهد یا کالاهای خطرناکی را ارائه می دهد که فروش آن کالاها به یک گروه تروریستی می تواند کمک و حمایت از یک حمله تروریستی قابل پیش بینی باشد. رجوع کنید به شرکت فروش مستقیم v ایالات متحده (1943). یا، اگر یک پلت فرم آگاهانه و انتخابی تبلیغ محتوای ارائه شده توسط یک گروه تروریستی خاص را انتخاب کند، شاید بتوان گفت که به طور مقصری به گروه تروریستی کمک کرده است.. رجوع کنید به P،aic Daily News v ب، (NJ 1973) (انتشار آگهی های استخدامی که بر اساس ،ت تبعیض قائل می شوند، می تواند به تبعیض کمک کند). [The newspaper in that case had itself created separate “male,” “female,” and “male-female” “help wanted” columns. -EV]
در این موارد، متهمان احتمالاً کمکی را ارائه می،د که مستقیمتر، فعالتر و اساسیتر از آنچه در اینجا بررسی میکنیم، است. در چنین مواردی، شاکیان ممکن است بتوانند مسئولیت خود را با نشان دادن دانش کمتری احراز کنند. اما ما نیازی به در نظر گرفتن هر تکرار در این موضوع نداریم. در این صورت همین که هست کافی است هیچ ادعایی وجود ندارد که پلتفرمهای اینجا بیش از انتقال اطلاعات توسط میلیاردها نفر انجام میدهند، ا،ر آنها از پلتفرم ها برای تعاملاتی استفاده می کنند که زم، از طریق پست، تلفن یا در مناطق عمومی انجام می شد. این واقعیت که برخی از بازیگران بد از این بسترها سوء استفاده ،د، برای بیان این ادعا که متهمان آگاهانه کمک قابل توجهی کرده و از این طریق به اقدامات آن متخلفان کمک کرده و از آنها حمایت کرده اند، کافی نیست. و این به ویژه درست است زیرا یک تصرف مخالف عملاً هر نوع ارائهدهنده ارتباطی را مسئول هر نوع تخلفی میداند، صرفاً به دلیل اطلاع از اینکه متخلفان از خدمات آن استفاده میکنند و آنها را متوقف نمیکنند. این نتیجه گیری در مورد محدودیت های معمولی در مورد مسئولیت جرم نادرست است و کمک و مشارکت را بسیار فراتر از لنگر انداختن مجرمیت اساسی آن می کند.
بنابراین، مدار نهم در تمرکز (همانطور که انجام داد) در درجه اول بر ارزش پلت فرم های متهمان اشتباه کرد. به داعشبه جای اینکه متهمان به طور مجرمانه خود را با اقدامات داعش مرتبط کنند. به ،وان مثال، هنگام اعمال عامل دوم [from an earlier precedent] (میزان و نوع کمک)، مدار نهم باید در نظر می گرفت که پلت فرم های متهمان و الگوریتم های مرتب سازی محتوا به طور کلی در دسترس عموم کاربران اینترنت است. این تمرکز نشان می دهد که توانایی داعش برای بهره مندی از این پلتفرم ها بوده است صرفاً اتفاقی برای خدمات متهمان و مدلهای تجاری عمومی است; قابل انتساب به رفتار مجرمانه متهمان نبود به سمت داعش است. و با در نظر گرفتن عوامل چهارم و پنجم (رابطه متهمان با داعش و وضعیت روحی متهمان)، مدار نهم باید وزن بسیار بیشتری به متهمان می داد. رابطه دست به دست با داعش – که اساسا بود تفاوتی با رابطه آنها ندارد با میلیونها یا میلیاردها کاربر دیگرشان – و فقدان بیمنظورشان برای حمایت از داعش.
در مجموع، رویکرد تحلیلی مدار نهم به این ترتیب سوال اساسی مسئولیت مساعدت و مشارکت را از بین برد: آیا متهمان آگاهانه، داوطلبانه و مقصرانه در تخلف مربوطه شرکت کرده یا از آن حمایت کرده اند؟ همانطور که در بالا توضیح دادیم، پاسخ در این مورد منفی است. شاکیان فقط ادعا می کنند که متهمان عرضه کرده اند پلتفرم های مجازی به طور کلی در دسترس هستند که داعش از آن استفاده کرد و متهمان نتوانستند داعش را با وجود اینکه می دانستند از آن پلتفرم ها استفاده می کند، متوقف کنند. با توجه به فقدان ارتباط بین این کمک و حمله رینا، فقدان هیچ متهمی که قصد کمک به داعش را داشته باشد، و فقدان هر نوع سوء رفتار مثبت و مقصری که به داعش کمک کند، ادعاهای شاکیان بسیار کمتر از ادعای قابل قبول متهمان است. کمک و حمایت از حمله رینا….
زبان عمومی این اساسنامه، که هر ،ی را که «کمک میکند و حمایت میکند، تحت پوشش قرار میدهد
میتوانست آگاهانه کمکهای قابل توجهی ارائه کند یا با فردی که مرتکب چنین عمل تروریستی بینالمللی شده است، توطئه کند» (از آنجایی که ارائهدهنده خدمات خارج از قفسه ممکن است بداند که این خدمات به طور قابل ملاحظهای به یک جنایتکار کمک میکند. همه کاربران غیر مجرم دیگر).اما دادگاه روشن کرد که نباید آن را به طور گسترده خواند؛ این به نظر من کاملاً صحیح است.
منبع: https://reason.com/volokh/2023/05/18/the-just-like-everyone-else-test-providing-off-t،lf-services-isnt-tortious-aiding-abetting/