ایالات متحده علیه تگزاس و اختیار در دستگیری و تعقیب – قانون جزایی کارولینای شمالی قانون جزایی کارولینای شمالی


دیوان عالی به تازگی دوره خود را با تصمیمات پرفروش در مورد اقدام مثبت، آزادی بیان، و بخشش وام دانشجویی به پایان رسانده است. اما دست اندرکاران حقوق کیفری باید از یک پرونده کم توهین آمیز که به دلیل اظهارات گسترده آن در مورد صلاحدید پلیس و دادستان حائز اهمیت است آگاه باشند. قضیه این است ایالات متحده در برابر تگزاس. این پست تصمیم را خلاصه می کند و آن را در چارچوب بحث ملی جاری در مورد تصمیمات اختیاری در مورد دستگیری و تعقیب قرار می دهد.

خلاصه قضیه. این پرونده پس از آن مطرح شد که ،ت بایدن دستورالعمل هایی را در مورد اجرای قانون مهاجرت اعلام کرد. این دستورالعمل ها به افسران مهاجرت توصیه می کند که بر مهاجر، که مظنون به تروریست یا جنایتکاران بسیار خطرناک هستند تمرکز کنند. دستورالعمل ها به افسران دستور داده بود که دیگر مهاجر، را که مشمول ا،اج هستند تعقیب نکنند، از جمله:

  • عده ای که علیرغم لحن زب، به جرایم کمتر محکوم شده بودند 8 USC 1226ج) گفتن اینکه این گونه محکومین «باید» دستگیر و ا،اج شوند.
  • برخی که علیرغم زبان در مورد دستورات نهایی حذف شدند 8 USC 1231(الف) (2) گفتن اینکه چنین مهاجر، “باید” بازداشت شوند و قبل از ا،اج آزاد نشوند.

تگزاس و لوئیزیانا از ،ت فدرال شکایت ،د و مدعی شدند که به دلیل این که مجبور بودند پولی را برای تأمین منافع و/یا زند، ، برخی از مهاجر، که از نظر قانونی واجد شرایط ا،اج بودند، اما طبق دستورالعمل ها برای ا،اج در اولویت قرار نگرفته اند، ،ج کنند. ایالت ها در دادگاه های پایین تر غلبه داشتند، اما دیوان عالی کشور را مع، کرد.

رای 5-3-1 بود. قاضی کاوانا، که رئیس دادگستری و سه قاضی لیبرال به آن ملحق شدند، دریافتند که ایالت ها فاقد اعتبار هستند، زیرا صدمات ادعایی ایالت ها از نوعی نبود که از نظر تاریخی توسط دادگاه ها قابل جبران تلقی می شد. قاضی گورسوش که توسط قاضی‌های توماس و بارت پیوستند، به این نتیجه رسیدند که صدمات ادعایی ایالت‌ها با استانداردهای عمومی جبران‌پذیری مطابقت دارد، اما به دلیل قانونی که ا،ر دادگاه‌های فدرال را از صدور برخی احکام مرتبط با مهاجرت منع می‌کند، در این نمونه خاص قابل جبران نیست. قاضی آلیتو مخالفت کرد و می‌دانست که ایالت‌ها دارای جایگاه هستند.

آنچه که پرونده در مورد اختیار می گوید. زم، که دادگاه‌ها فقدان صلاحیت را تشخیص می‌دهند، معمولاً به ماهیت دعوا رسیدگی نمی‌کنند و بنابراین پیامدهای گسترده‌تر پرونده اغلب محدود می‌شود. اما در این مثال، توضیح ا،ریت در مورد اینکه چرا ایالت‌ها فاقد اعتبار هستند، به طور بالقوه در مورد بسیاری از پرونده‌های دیگر، توسط شاکیان دیگر، تلاش برای به چالش کشیدن سایر تصمیمات اختیاری مبنی بر عدم دستگیری یا پیگرد قانونی افرادی که قو،ن دیگر را نقض کرده‌اند، اعمال می‌شود. بنابراین درک تحلیل ا،ریت مهم است:

  • دادگاه توضیح داد لیندا آر اس در مقابل ریچارد دی.، 410 US 614 (1973)، به ،وان “[t]او سابقه پیشرو» در این زمینه را دارد و می‌گوید که طرفدار این گزاره است که هیچ‌، «نفع قضایی قابل تشخیص» در پیگرد قانونی شخص دیگری ندارد.
  • دادگاه همچنین استدلال کرد که «دعواهایی مبنی بر اینکه شعبه مجریه تعداد ناکافی دستگیری انجام داده یا تعداد ناکافی تعقیب قضایی را به راه انداخته است، بر خلاف اقتدار ماده دوم اجرایی برای اجرای قانون فدرال» و قدرت آن در تصمیم گیری برای دستگیری چه ،ی و چگونه تهاجمی است. آنها را تحت تعقیب قرار دهد.
  • دادگاه تأکید کرد که «شعبه مجریه باید تلاش‌های اجرایی خود را در اولویت قرار دهد. . . زیرا قوه مجریه (i) همواره فاقد منابع لازم برای دستگیری و محاکمه هر ناقض هر قانون است و (ii) باید دائماً نسبت به نیازهای در حال تغییر امنیت عمومی و رفاه عمومی مردم آمریکا واکنش نشان داده و تطبیق دهد.» دادگاه اشاره کرد که هیچ «استاندارد م،اداری» وجود ندارد که تحت آن چنین تصمیمات اولویت‌بندی قابل بررسی باشد.

همانطور که دادگاه اشاره کرد، این استدلال در مورد افرادی که ادعا می کنند برای تعقیب انتخابی انتخاب شده اند اعمال نمی شود. یک چارچوب مشخص برای قضاوت در مورد چنین ادعاهایی وجود دارد. اما هر ادعایی مبنی بر اینکه پلیس کمتر دستگیر می‌شود، یا دادستان‌ها تحت تعقیب قرار می‌گیرند، به نظر می‌رسد ،، که قانون را نقض می‌کنند، با تحلیل دادگاه ش،ت خواهند خورد. به نظر می رسد هیچ چیزی در منطق دادگاه محدود به زمینه مهاجرت نیست.

دادگاه تعداد انگشت شماری از استثناها یا محدودیت های احتمالی را برای برگزاری آن تعیین کرد. ا،ر آنها کاملاً محدود هستند، اما یک نکته قابل ذکر است: دادگاه اظهار داشت که “اگر قوه مجریه به طور کامل مسئولیت های قانونی خود را برای دستگیری یا پیگرد قانونی کنار بگذارد، مح،ات ثابت ممکن است تغییر کند.” به عبارت دیگر، “یک مورد شدید عدم اجرا” می تواند متفاوت باشد. اما دادگاه اشاره نکرد که چه چیزی به ،وان یک “موضوع شدید” محسوب می شود. به ،وان مثال، اگر دادست، از پیگیری تخلفات ماری جوانا برای جنایت خودداری کند، اما به تعقیب سایر جرایم مواد مخدر ادامه دهد، آیا این یک “مورد شدید” است که به طور بالقوه می تواند در دادگاه به چالش کشیده شود؟

تصویر بزرگتر شی در اینجا درباره بحث ملی درباره اینکه آیا دادستان ها ممکن است قاطعانه از تعقیب برخی از انواع جرایم خودداری کنند، نوشت. این موضوع اغلب در ارتباط با دادستان های مترقی که از تعقیب جرایم جزئی مواد مخدر و اموال خودداری کرده اند، به وجود آمده است. اخیراً زم، که تعدادی از دادستان‌های سراسر کشور متعهد شده‌اند که برخی از جرایم مرتبط با سقط جنین را تحت پیگرد قانونی قرار ندهند، در اخبار منتشر شده است.

من بحث های مشابهی در مورد من، بودن ابتکارات پلیس برای عدم تحقیق یا اتهام برخی از انواع جرایم شنیده ام. این پست قبلی در مورد قرار دادن تخلفات ماری جوانا به کمترین اولویت اجرای قانون، به موضوعات مشابهی می‌پردازد.

ایالات متحده در برابر تگزاس به طور کامل این بحث را حل نمی کند، به ویژه با توجه به اینکه دادگاه در مورد اینکه آیا یک “مورد شدید عدم اجرا” ممکن است قابل توجیه باشد، قضاوت را محفوظ نگه داشته است. اما هر گونه چالش در مورد سیاست های عدم دستگیری یا عدم پیگرد قانونی را به یک نبرد دشوار در دادگاه فدرال تبدیل کرده است.

این تصمیم برای دعاوی قانون ایالتی که در دادگاه ایالتی مطرح می شود ا،ام آور نخواهد بود. انواع مختلفی از دادنامه‌ها تحت قو،ن ایالتی موجود است که به طور بالقوه از نتایج متفاوتی در مورد قابلیت جبران‌پذیری حمایت می‌کند. علاوه بر این، قانون اساسی ایالتی، شاخه‌های ،ت را متفاوت از قانون اساسی فدرال ساختار می‌دهد، از جمله با قرار دادن دادستان در شعبه قضایی.

سوال باز دیگر مربوط به تلاش اخیر قانونگذاران در چندین ایالت، از جمله جورجیا و تگزاس، برای مهار اعمال اختیارات دادست، به طرق مختلف – از جمله با اجازه دادن به ا،اج دادستان هایی است که از تعقیب قضایی برخی موضوعات خودداری می کنند. برای اطلاعات بیشتر در مورد این ابتکارات، نگاه کنید به این مقاله جالب بلومبرگ همه رویکردهای مورد بررسی ممکن است سؤالات قانون اساسی را در مورد این که قانونگذاران تا چه حد ممکن است اختیارات را که از لحاظ تاریخی به سایر شاخه‌ها اختصاص داده است محدود کنند، و برخی از ابتکارات قبلاً در دادگاه به چالش کشیده شده است.

سوالات مربوط به اختیارات رسمی دشوار است. ممکن است ذهن های منطقی در مورد اینکه چقدر باید در اختیار پلیس و دادستان باشد، اختلاف نظر داشته باشند. من انتظار ندارم ایالات متحده در برابر تگزاس حرف آ، باشد، اما سهم مهمی در بحث است. ما پیشرفت های بیشتر را در اینجا در وبلاگ پوشش خواهیم داد.


منبع: https://nccriminallaw.sog.unc.edu/united-states-v-texas-and-discretion-in-arrest-and-prosecution/