بند بازرگانی غیر فعال، اینترنت و موقعیت جغرافیایی


چندین ماه پیش، یوجین پستی ارسال کرد [here] مقاله‌ای که او و جک گلداسمیت برای بررسی قانون تگزاس در رابطه با بند بازرگ، خفته و کاربرد آن در مقررات ،تی فعالیت‌های آنلاین نوشته بودند. [The final version, in the Texas Law Review, is available here] آنها استدلال می کنند که «قانون اساسی چنین مقررات ،تی، به طور کلی باید امکان سنجی را روشن کند. موقعیت جغرافیایی-میز، که وب‌سایت‌ها یا سایر سرویس‌های اینترنتی می‌توانند به طور قابل اعتماد و کم هزینه تعیین کنند که کاربران از کدام حالت می‌آیند.» استدلال آنها چیزی شبیه به این است:

  • در روزهای اولیه اینترنت – 1995 یا حدوداً – وب سایت ها و سایر مشاغل آنلاین، به ،وان یک موضوع عملی، قادر به تعیین مکان کاربر با دقت معقول و هزینه معقول نبودند.
  • بنابراین، ا،ام وب‌سایت‌ها و سایر ،ب‌وکارهای آنلاین به «اعمال قانون من، ایالتی برای هر کاربر» – برای رفتار با ایوان‌ها (و معاملات در آیووا) همانطور که قانون آیووا م،م می‌کند با آن‌ها رفتار شود، فلو،‌ها (و معاملات در فلوریدا) همانطور که قانون فلوریدا ایجاب می‌کند. آنها را تحت درمان قرار گیرند و غیره – بار عظیمی را بر آن مشاغل تحمیل می کند.
  • فقه بند بازرگ، خفته آن زمان این را تشخیص داد. بر این اساس، بسیاری از تلاش‌های ایالت‌ها برای اجرای قو،ن خود علیه وب‌سایت‌های خارج از ایالت، به‌دلیل این مشکلات در تعیین مکان کاربر، به‌طور غیرمجاز برای تجارت بین‌ایالتی سنگین تلقی شدند.
  • اما این شرط دیگر برقرار نیست. موقعیت جغرافیایی در سال‌های اخیر امکان‌پذیر شده است و معمولاً توسط وب‌سایت‌های بزرگ برای مقاصد تجاری معمولی استفاده می‌شود.»
  • بنابراین اکنون “جای قانونی بیشتری برای مقررات ،تی خدمات اینترنتی، از جمله پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی، بیش از آنچه تصور می‌شود وجود دارد.”

این استدلال، در حالی که به اندازه کافی قابل قبول است، به نظر من در تعدادی از ابعاد مهم، اشتباه و عمیقاً ناقص است. قاعده قانونی که آنها از آن حمایت می کنند به منزله اعلامیه ای است که مشاغل اینترنتی تابع قو،ن محلی هستند. همه حوزه‌هایی که کاربران آن‌ها ممکن است در آن‌ها قرار داشته باشند، که بار هنگفتی بر تجارت بین‌،تی ایجاد می‌کند – دقیقاً همان چیزی است که بند تجارت غیرفعال از آن محافظت می‌کند (و باید از آن محافظت کند).

من آنقدر زحمت کشیدم که بتوانم یک پاسخ مفصل (متوسط) بنویسم (که بررسی حقوق تگزاس آنلاین دارد). اینجا منتشر شده است). استدلال مخالف من سه بخش دارد:

1. Goldsmith/Volokh بارهای تحمیل شده توسط طرح انطباق چند حوزه قضایی خود را بسیار دست کم می گیرند. فناوری موقعیت جغرافیایی اینطور نیست حل مشکل اعمال قانون محلی برای فعالیت آنلاین، آن است برجسته می کند آی تی. تعیین محل قرارگیری کاربران بخش آسان مشکل است. بخش سخت این است که بفهمیم قو،ن حوزه های قضایی مختلف در هر نمونه خاص چه نیازی دارند، اطلاعاتی که ابزارهای موقعیت جغرافیایی نمی توانند و نمی توانند ارائه کنند.

2. استدلال گلداسمیت/ولوخ بر یک داستان قانونی شفاف متکی است: این فعالیت در شبکه را می توان «در» هر حوزه قضایی که کاربران می توانند از آنجا به آن دسترسی داشته باشند، انجام می شود. ی،ی اینکه وب‌سایت‌ها هر زمان که اطلاعاتی را از یا به کاربران مستقر در ویسکانسین و/یا کالیفرنیا ارسال می‌کنند، «در ویسکانسین» و «در کالیفرنیا» تجارت می‌کنند. برخی از داستان های حقوقی مفید هستند. این یکی از آنها نیست.

3. استدلال گلداسمیت/ولوخ تا حد زیادی بر یک معادل کاذب بین تجارت اینترنتی و فضای واقعی تکیه دارد. آنها در سراسر مقاله خود بر یک تشبیه ساده تکیه می کنند: از آنجا که مشاغلی که با مشتریان در سراسر کشور سروکار دارند باید از قو،ن مکان هایی که در آن فعالیت می کنند پیروی کنند، بنابراین ،ب و کارهای اینترنتی که با مشتریان در سراسر کشور سروکار دارند نیز باید رعایت کنند. کشور باید با قو،ن همه مکان هایی که در آن هستند مطابقت داشته باشد آنها عمل کنند.

باز هم قابل قبول به نظر می رسد. چرا نباید با ،ب‌وکارهای اینترنتی به منظور تعیین قو،ن مربوط به رفتارشان، درست مانند ،ب‌وکارهای آجری رفتار می‌شود؟

پاسخ من کمی پیچیده است، اما، به نظر من، بسیار اساسی است. در فضای واقعی، ا،ریت قریب به اتفاق مشاغل در هر اندازه زندگی خود را با دسترسی جغرافیایی بسیار محدود شروع می کنند. فکر کنید: اولین غرفه همبرگر Ray Kroc در Des Plaines، IL، فروشگاه عمومی Sam Walton در Bentonville AR، کافی شاپ Howard Schultz در Seattle WA. این فقط یک پدیده جامعه شناختی نیست. این در فیزیک فضای واقعی ذاتی است، جایی که هزینه حمل و نقل اشیا (و افراد) تابعی فزاینده از مسافت طی شده است. هنگامی که عملیات آنها شروع شد، شولتز نه قهوه، نه همبرگر کروک و نه کفش والتون در ک،ادو یا فلوریدا نمی فروخت.

در نتیجه، اگر، مثلاً، ک،ادو قانون سفت و سختی برای بر،ب زدن قهوه وضع کند، شولتز می‌توانست آن را نادیده بگیرد، زیرا او در ک،ادو تجارت نمی‌کرد، و بنابراین تجارت او مشمول قانون آن نبود.

البته او می‌توانست دامنه جغرافیایی فعالیت‌هایش را گسترش دهد – یک کافی‌شاپ در اورگان باز کند، یا دانه‌های بو داده را برای ،ده‌فروشان در آنجا ارسال کند. این امر مست،م هزینه های اضافی است – نه تنها هزینه های توزیع، بلکه هزینه های انطباق قانونی نیز. اکنون که او در اورگان تجارت می‌کند، باید بفهمد که اورگان چه چیزی از ،ده‌فروش، که در اورگان تجارت می‌کنند – قو،ن مالیاتی، قو،ن استخدام، قو،ن بر،ب‌گذاری مواد غذایی، و بقیه موارد – و سپس پیکربندی مجدد نیاز دارد. ،ب و کار او در صورت ،وم و در صورت ،وم برای رعایت آن ا،امات.

این هزینه‌های اضافی بخشی از چیزی است که ما می‌تو،م آن را «معامله فدرالیسم» بنامیم، هزینه‌هایی که ذاتی در داشتن یک سیستم فدرال است که به WA و OR اجازه می‌دهد تا مشاغل را به روش‌های بسیار متفاوتی تنظیم کنند. معامله بسیار ساده است: اگر می خواهید از مزیت بازار اورگان – تجارت بین ایالتی – استفاده کنید، باید این هزینه ها را متحمل شوید. برع،، اگر نمی‌خواهید آن هزینه‌های اضافی کشف/انطباق را متحمل شوید، می‌تو،د از اورگان خارج شوید.

اینترنت این منطق را کاملا مع، می کند. باز هم، فیزیک آن مکان است. هزینه انتقال بیت ها است تابع افزایش فاصله نیست به هر م،ی م،ادار در نتیجه ،ب و کارهای اینترنتی شروع می شود آنها زندگی می کند بدون هرگونه محدودیت در محدوده جغرافیایی آنها؛ یک وب سایت در بنتونویل، آرکانزاس در همه جای شبکه جه، به یک اندازه در دسترس است. این یکی از مواردی است که اینترنت را تبدیل به اینترنت کرده است.

بنابراین قاعده‌ای که می‌گوید «شما باید در همه حوزه‌های قضایی که در آن تجارت می‌کنید، از قانون پیروی کنید» برای ،ب‌وکارهای اینترنتی بسیار سنگین‌تر از ،ب‌وکارهای real،e است. یا اینطور بحث می کنم.

نظرات، البته، خوش آمدید.


منبع: https://reason.com/volokh/2023/04/26/the-dormant-commerce-clause-the-internet-and-geolocation/