مانند بسیاری دیگر از موارد مناقشه در آمریکای مدرن، اختلاف نظر بین چپ و راست بر سر افزایش سقف بدهی، قانون اساسی و سیاست را درگیر می کند. در سمت قانون اساسی، بازیگران و مفسران مختلف ،تی در حال بررسی این موضوع هستند که آیا رئیس جمهور جو بایدن می تواند و باید به سادگی محدودیت بدهی را که امروز وجود دارد نادیده بگیرد و به دنبال قرض گرفتن از طرف ایالات متحده باشد، حتی زم، که به سقف فعلی رسیده باشد. ، با توجه به اینکه اصلاحیه چهاردهم می گوید که[t]اعتبار بدهی عمومی ایالات متحده، که قانوناً مجاز است، از جمله بدهیهای ناشی از پرداخت حقوق بازنشستگی و پاداش برای خدمات در سرکوب قیام یا شورش، مورد تردید قرار نخواهد گرفت.» خود پرزیدنت بایدن همین دیروز علنی اعلام کرد او فکر میکرد که چنین قدرتی دارد (اما باور نمیکرد که وقت دارد بر سر آن دعوا کند.) من آزادانه اعتراف میکنم که در زمینه اه، تاریخی و درک عمومی این بند خاص از متمم چهاردهم متخصص نیستم. اما من می توانم به ،وان یک وکیل نسبتاً با تجربه در قانون اساسی بگویم که از نظر ظاهری این ماده به نظر نمی رسد که به طور خاص با مسئله سقف بدهی در دست بررسی باشد. بیایید در براکت ببندیم که آیا نکول بدهی به م،ای زیر سؤال بردن اعتبار این بدهی است (یا در عوض صرفاً پرداخت بدهی هایی است که اعتبار آن بدون تردید و ا،ام آور باقی می ماند، همانطور که برخی از مفسران محافظه کار پیشنهاد کرده اند). من فکر می کنم که نکول فدرال به م،ای بدهی است است با توجه به مصونیت حاکمیتی ،ت فدرال در برابر مسئولیت خسارت (مفهومی مشکوک که توسط بسیاری از همان مفسران محافظه کار که من در بالا به آن اشاره کردم) مورد سوال قرار گرفته است – افرادی عادی که بدهی خود را نکول می کنند اما هنوز هم موظف به پرداخت آن هستند. لذت نبردن
اما حتی اگر ناتو، ،ت فدرال در پرداخت تعهدات بدهی (همانطور که حدس میزنم) به منزله «زیر سؤال بردن اعتبار» چنین بدهیهایی باشد، قطعاً عدم هزینه در آینده عملیات فدرال – حتی عملیاتی که پول برای آنها مجاز شده است اما هنوز ،ج نشده است – نمی توان به راحتی “بدهی” را نکول (یا زیر سوال بردن) در نظر گرفت. به عبارت دیگر، پرداخت ن، حقوق کارگران فدرال برای کارهایی که در ماههای آینده مجاز به انجام آنها بودهاند اما هنوز انجام ندادهاند، یا پرداخت ن، مزایای شبکه ایمنی که مجاز شدهاند اما هنوز اعزام نشدهاند، به نظر نمیرسد. شامل بزهکاری بنابراین، تا زم، که درآمدهای دریافتی کافی باشد (و ،ت فدرال دارای ظرفیت حسابداری لجستیکی است، که حتی ،ت لودیت ما باید آن را داشته باشد) به پرداخت سود و اصل اوراق قرضه ،ت فدرال که قبلاً منتشر شده است، و شاید نیز به پرداخت ،ت ادامه دهد. تعهدات بازنشستگی – که می تواند بدهی خدماتی باشد که قبلاً تحت یک تعریف معقول از “بدهی” ارائه شده است – پس از آن ،ت فدرال می تواند از نظر فنی از نکول (یا “تشکیل اعتبار” طبق تعریف هر ،ی از این اصطلاح) از بدهی فعلی فدرال جلوگیری کند. . (به ،وان یک نکته بالقوه مهم در مورد نوع دیگری از استدلال قانونی، من نمی دانم که آیا فکر جدی به این مفهوم شده است که مجوز در هزینه ، مصوباتی که پس از آ،ین مصوبه سقف بدهی ممکن است لغو ضمنی جزئی آن باشد. محدودیت سقف بدهی، به این دلیل که ممکن است مجوز در زمان بعدی به ،وان مجوز برای استقراض ضروری برای آن هدف خاص شناخته شود، حتی اگر این وام از محدودیت استقراضی که قبلاً تصویب شده بود بیشتر باشد. البته چنین تحلیلی نیاز به توجه دقیق دارد. همچنین توجه میکنم که این نوع استدلال با پیشنهادی که دیدهام شناور است، که همه مجوزها به طور خودکار وام گرفتن را بدون توجه به اینکه قبل یا بعد از سقف بدهی اتخاذ شدهاند، متفاوت است. تصویب.)
اگر بتو،م بدهیهای گذشته را طبق برنامه بازپرداخت کنیم، اما هیچ پول جدیدی بدون افزایش سقف بدهی کنونی نمیتوان قرض گرفت، ممکن است زمینهای قانون اساسی را فرسوده کرده باشیم و در میانه سیاست دچار مشکل شده باشیم. و در آن جنگ سیاسی، دموکراتها جمهوریخواهان را به بازی ،یف، به گروگان گرفتن اقتصاد آمریکا، نادیده گرفتن قراردادهای قبلاً توافق شده و مواردی از این دست متهم میکنند. اگرچه غریزه اولیه من به ،وان یک دموکرات ممکن است پذیرفتن این روایت باشد، پس از اندکی تأمل مطمئن نیستم که این روایت واقعاً من، باشد. شاید آن را می توان گفته میشود که جمهوریخواهان بهطور غیرمسئولانه در معرض خطر یک رکود (عمده) یا تعطیلی گسترده و فلجکننده خدمات ،ت فدرال هستند و از آنها تقاضا میکنند که مثلاً ا،امات کار یا آموزش شغلی به ارائه مزایای شبکه ایمنی که هنوز پرداخت نشده است ملحق شود. بیرون و در این راستا، نوع تعطیلی که ما با آن روبرو هستیم ممکن است بدتر از تعطیلی “عادی” باشد – از نوع تعطیلی که داشته ایم و ممکن است در پاییز امسال دوباره با آن مواجه شویم، بدون اینکه یک قط،امه مستمر در هزینه ها وجود داشته باشد. این به این دلیل است که قانون مربوط به تعطیلی “عادی” (زم، که پول نقد وجود دارد اما مجوز مستمری برای ،ج ، وجود ندارد) امکان حفظ عملیات “ضروری” فدرال را فراهم می کند، در حالی که تعطیلی الهام گرفته از سقف بدهی (زم، که مجوز قانونی برای ،ج ، وجود دارد). اما پول نقد ناکافی) ممکن است آنقدر منظم نباشد و ممکن است خدمات فدرال را عمیقتر کاهش دهد. اما حتی اگر بتوان گفت که جمهوریخواهان در به خطر انداختن چنین شوک بزرگی به اقتصاد بیملاحظه هستند، نمیتوان گفت که دموکراتها نیز به طور مشابه (به همان اندازه؟) در خطر غیرمسئولانه همان رکود/ تعطیلی با اصرارشان بر اینکه نه، مقصر هستند. شرایط کار یا آموزش شغلی از آن نوع که جمهوری خواهان می خواهند پذیرفته شود؟
برای روشن بودن، من از راه دور پیشنهاد نمی کنم که سیاست های جمهوری خواهان عاقلانه یا عادلانه هستند. من فقط پیشنهاد میکنم که این ابتکارات سیاستی باید بر اساس شایستگیها، با ارائه استدلالهای مختلف رقابتی به مردم آمریکا، درگیر شوند (و در صورت ،وم، ش،ت بخورند). در عوض تکیه بر این ایده که یک طرف به طور خاص اقتصاد را به گروگان گرفته است، یا اینکه یک طرف با تلاش برای بازبینی چیزهایی که قبلاً تصمیمگیری شدهاند، نادرست عمل میکند، برای ،، که به دقت توجه میکنند قانعکننده نیست.
از بسیاری جهات، حرکات لفاظی که توسط رهبران دموکرات در این درام با سقف بدهی انجام شده است – شکایت در مورد برهم زدن ناعادلانه وضعیت موجود، اعتراض به بازنگری ناعادلانه در تصمیماتی که قبلاً اتخاذ شده است، و پیشبینیهای لغزنده وخیم در آینده – موازی با اقداماتی که قضات مترقی در دیوان عالی در سال های اخیر انجام داده اند، هنگامی که از بی اعتنایی (ناعادلانه) محافظه کارانه قضات نسبت به دکترین شکایت می کنند. تصمیم گرفت. همانطور که در چندین ستون قبلی (از جمله این ستون) نوشته ام، رد یک پرونده قانون اساسی گذشته دیوان عالی، که امروز ما می د،م که به اشتباه به ،وان یک اصل اول قانون اساسی تصمیم گیری شده است، به خودی خود نمی تواند مشکل ساز باشد. (اگر در این مورد درست نبودم، رنگ قهوه ای نمی توانست رد کند بیچاره، لارنس نمی توانست رد کند Bowers، مه نمی توانست انکار کند لوچنر، و براندنبورگ نمی توانست (به طور موثر) موارد ضد قرمز را از دهه 20 و 50 ارسال کند. و منشور حقوق نمیتوانست در اواسط قرن بیستم علیه ،تها و ،تهای محلی «ادغام» شود.) نادیده گرفتن تفسیر قانون اساسی گذشته که طبق فرضیه ما فکر میکنیم اشتباه تصمیم گرفته شده است، تنها در جایی مشکلساز است که نوعی مضرات وجود داشته باشد. اتکا به حکم گذشته (و نه فقط انتظار تداوم) – تکیه ای که ما آن را شایسته حمایت می د،م.
اگر این مفاهیم را وارد کنیم تصمیم گرفت به بحث سقف بدهی برگردیم، سپس انواع خاصی از تعهدات ایالات متحده در تصمیمات گذشته باید رعایت شود. «بدهی» که متمم چهاردهم از آن صحبت میکند یکی از آنهاست، و اتکای مضر ذاتی بدهیهای پولی باعث میشود که متن قانون اساسی از بازنگری مجدد تصمیمها برای بازپرداخت وامها جلوگیری کند. همچنین، تا حدودی، ممکن است تعهدات تامین اجتماعی و مدیکر نیز باشد که بسیاری از آمریکاییها را ترغیب کرد که در مراقبتهای بهداشتی بازنشستگی و سالمندان کمتری سرمایهگذاری کنند. (من به ،وان یک موضوع قانونی چنین پرداخت هایی را پیشنهاد نمی کنم دارند در صورت تعطیلی ناشی از سقف بدهی حفظ شود، اما من میتوانم استدلالهای انصافی قوی برای ترجیح چنین پرداختهایی را تصور کنم، که اجازه ورود نقدی را میدهد. به ،وان مثال، در تعطیلیهای «عادی»، چنین پرداختهایی همچنان انجام میشود.) و با بازگشت به بحث قبلی، به نظر میرسد که ایالات متحده پول کافی برای پرداخت بهره و اصل اوراق قرضه و پرداخت حقوق بازنشستگی ،ت به دست آورده است. همچنین حقوق تامین اجتماعی و مدیکر.
اما آیا واقعاً منافع اتکای م،اداری در مورد موضوعات واقعی که طرفین در حال چانه زدن هستند وجود دارد؟ آیا دریافتکنندگان کوپنهای غذا (یا حتی مدیکید) به دلیل عدم وجود (تا کنون) نوع ا،امات کاری که جمهوریخواهان پیشنهاد میکنند، به اتکای زیانبار جذب شدهاند؟ (باز هم، من پیشنهاد نمیکنم که چنین ا،امات کاری ایده خوبی باشد – فقط میگویم که آنها باید بر اساس ماهیت مورد بحث قرار گیرند، نه اینکه با وضعیت موجودی که منع، کننده تصمیمات قانونی گذشته باشد، حل شود.) یا که اتکای مضری به سقف مخارج اختیاری کلی برای سال آینده وجود داشته است؟ یا یک مثال واضح تر: ،ج پول های کمک به کووید که مجاز بودند اما هرگز ،ج نشدند. چرا غیراصولی است (به روشی که دموکراتها اغلب پیشنهاد میکنند هر شرطی برای لایحه افزایش سقف بدهی «تمیز» غیراصولی است) بازنگری این تصمیم هزینهای که قبلاً گرفته شده بود، اما با بهرهمندی از ،د امروزی، اشتباه به نظر میرسد. برای ادامه اجرا؟
به ،وان یک موضوع کلی، من فکر میکنم که چپ – در داخل و خارج از دادگاه – بهتر است به جای استناد به این موضوع که «طرف مقابل است» به بررسی محاسن این سؤالات سیاسی (و، در دادگاه، قانون اساسی) بپردازد. تلاش ناعادلانه برای لغو چیزهایی که قبلاً تصمیم گیری شده است. از آنجا که در سیاست مالی و قانون اساسی، شناسایی وضعیت موجود تقریباً آنطور که برخی تصور میکنند آسان نیست یا سخت نیست، و تعداد بسیار کمی از تصمیمات در واقع از بازنگری مصون هستند.
منبع: https://verdict.justia.com/2023/05/22/musings-on-the-debt-ceiling-controversy-and-the-related-limits-of-arguments-sounding-in-stare-decisis