من هرگز به ،د رای دهندگان اعتقاد زیادی نداشته ام. در واقع، من بخش زیادی از زندگی آکادمیک خود را وقف نوشتن در مورد خطرات ناآگاهی گسترده سیاسی کردهام و به گذشته اولین مقاله دانشگاهی من. در سال 1998 منتشر شد، زم، که ا،ر کارشناسان تمایل داشتند نسبت به صلاحیت رأی دهندگان نسبتاً خوش بین باشند. از آن زمان، کتابی در این زمینه منتشر کردم –دموکراسی و جهل سیاسی – و بسیاری از مقالات دیگر که ابعاد مختلف مشکل، پیامدهای آن برای نظریه حقوقی و سیاسی و راه حل های ممکن را بررسی می کنند.
در این آثار، من توضیح دادم که چگونه ا،ر رأی دهندگان اغلب حتی از حقایق اساسی در مورد سیستم سیاسی و سیاست ،ت اطلاعی ندارند و آنهایی که بیشتر می دانند («طرفداران سیاسی»)، اغلب تمایل دارند اطلاعات سیاسی را به روشی بسیار مغرضانه ارزیابی کنند. من هم این بحث را کردم میانبرهای اطلاعاتی و “معجزه های تجمع” تا حد زیادی نمی توانند جهل و تعصب را جبران کنند.، و حتی گاهی اوقات اوضاع را بدتر می کند. علاوه بر این، این وضعیت غم انگیز نتیجه حماقت یا کمبود اطلاعات نیست، بلکه ناشی از رفتار عموماً منطقی از سوی ا،ر رأی دهندگان است: ،یبی از “جهل منطقی” (عدم انگیزه برای جستجوی اطلاعات سیاسی) و “غیر منطقی” (عدم انگیزه برای شرکت در ارزیابی بی طرفانه).
از زمان ظهور ترامپ و سیاستمداران مشابه در کشورهای دیگر، دانشگاهیان و مفسران سیاسی بیشتر از خطرات ناآگاهی عمومی آگاه شدهاند. ای کاش میتوانستم بگویم که برداشت خودم در مورد این موضوع ثابت شده است. اما از یک جنبه مهم، دوران ترامپ نشان داد که من به اندازه کافی بدبین نبودم.
اگرچه مدتها استدلال کردهام که ناآگاهی و سوگیری رأیدهندگان خطرات جدی هستند و میانبرهای اطلاعاتی بیش از حد ارزیابی میشوند، اما همچنین تأکید کردم که میانبرها در یک راه مهم به خوبی کار میکنند: رایدهندگان دموکراتیک سیاستمدار، را که به روشهای واضح و آشکار آسیب بزرگی وارد میکنند مجازات خواهند کرد. مثلا من ذکر کردم آمارتیا سن، اقتصاددان یافته معروف این است که قحطیهای تودهای هرگز یا تقریباً هرگز در دموکراسیها اتفاق نمیافتند، در حالی که در دوران دیکتاتوری بسیار رایج هستند. حتی رای دهندگان ناآگاه و مغرض متوجه قحطی می شوند، سیاستمداران فعلی را مقصر آن می دانند و آنها را در پای صندوق های رای مجازات می کنند. با دانستن این موضوع، رهبران سیاسی دموکراتیک انگیزه های قوی برای اجتناب از قحطی و سایر بلایای آشکار دارند. و آنها عموماً این کار را انجام می دهند، حداقل زم، که دانش و منابع لازم را داشته باشند (اگر اجتناب از آنها دشوار است، بلایا همچنان ممکن است رخ دهد).
«رأیگیری گذشتهنگر» – پاداش دادن و تنبیه متصدیان برای اتفاقاتی که تحت نظارت آنها اتفاق میافتد – اغلب در موارد کمتر شدید و واضحتر ضعیف عمل میکند. همانطور که در فصل 4 کتاب من توضیح داده شد، رای دهندگان اغلب صاحبان مناصب را به خاطر چیزهایی که ایجاد نکرده اند (به ویژه روندهای کوتاه مدت اقتصادی، اما همچنین چیزهایی مانند خش،الی و حتی پیروزی های تیم های ورزشی) پاداش یا تنبیه می کنند، در حالی که برخی از موارد را نادیده می گیرند. آنها در واقع مسئول هستند. اما رایگیری گذشتهنگر مک،زمی عالی برای مجازات سیاستمداران بهخاطر هولناکی آشکار در مقیاس بزرگ است، که بسیار خوب کار میکند.
یا اینطور فکر می کردم، همراه با بسیاری از علمای دیگر. اما ترامپ ثابت کرد که حداقل تا حدی در اشتباهم. من خیلی خوشبین بودم.
تلاش ترامپ برای استفاده از زور و تقلب برای براندازی انتخابات 2020 دقیقاً همان وحشت آشکار و آشکاری بود که تئوری رای گیری گذشته نگر پیش بینی می کند که رای دهندگان باید قاطعانه آن را انکار کنند. انتقال مسالمت آمیز قدرت برای دموکراسی اساسی است و فعالیت های ترامپ در سال 2020 به قلب این هنجار ضربه زد. اگر او موفق می شد، به شدت به ساختار بنیادی نهادهای لیبرال دموکراتیک ما آسیب می رساند. با این حال، ا،ریت بزرگی از رای دهندگان حزب جمهوری خواه دوباره امسال ترامپ را نامزد ،د. و او تقریباً شانس ی،، برای پیروزی در انتخابات عمومی امسال دارد. اگر او به ش،ت ادامه دهد، احتمالاً با اختلاف بسیار اندکی خواهد بود، نه آن نوع انکار شدیدی که این نظریه را تأیید می کند.
برخی از افرادی که در غیر این صورت به GOP رأی می دهند هستند با رای دادن به هریس، یا حداقل ممتنع، ترامپ را به خاطر رفتارش در سال 2020 مجازات می کند. مایک پنس و لیز چنی نماینده سابق حزب جمهوریخواه تنها نیستند تا حدودی به لطف این فراریان، ترامپ بدتر از نامزد جمهوری خواهان که احتمالاً تا سال 2020 آلوده نشده است، عمل می کند. اما تعداد این رأی دهندگان بسیار کمتر از نسخه های خوش بینانه نظریه رأی گیری گذشته نگر است.
جهل و تعصب نقش بزرگی در موفقیت نسبی ترامپ دارد. نظرسنجی ها به طور مداوم نشان می دهد که یک سوم یا بیشتر از آمریکایی ها– از جمله ا،ریت بزرگی از جمهوری خواهان – به دروغ های ترامپ در مورد انتخابات 2020 اعتقاد دارند، علیرغم شواهد فراوان علیه آنها، از جمله تصمیمات دادگاه های متعدد در رد ادعاهای ترامپ مبنی بر تقلب در رأی دهندگان (از جمله برخی از آنها که توسط قضات محافظه کار منصوب شده توسط خود ترامپ نوشته شده است). جهل و تعصب حزبی به اندازه کافی بزرگ است که میلیون ها رای دهنده پایه جمهوری خواه حقایق نسبتاً واضح را در اینجا رد می کنند. اگر فکر می کنید که انتخابات 2020 از ترامپ “دزدیده شده” است، واکنش او ممکن است موجه یا حداقل قابل توجیه به نظر برسد.
اما این داستان کامل نیست. اگر ترامپ فقط از حمایت رای دهندگ، برخوردار می شد که واقعاً دروغ های او در مورد انتخابات 2020 را باور می ،د، او همچنان می توانست نامزد حزب جمهوری خواه در سال 2024 را برنده شود. اما او در انتخابات عمومی با 60-40 یا حتی بیشتر ش،ت خواهد خورد. او همچنان با کامالا هریس رقابت می کند، زیرا رای دهندگان زیادی (احتمالاً حدود 10 تا 15 درصد از رای دهندگان) وجود دارند که نظر او را در مورد سال 2020 رد می کنند، اما موضوعات دیگری مانند اقتصاد یا مهاجرت را در اولویت قرار می دهند.
در اینجا، جهل متعارف سیاسی بیشتر نقش بازی می کند. ا،ر نظرسنجی ها نشان می دهند که اقتصاد بالاترین اولویت رای دهندگان است، از جمله رای دهندگان نوسان، و بسیاری از تورم و افزایش قیمت ها که در سال های 2021-2023 رخ داد عصب، هستند. در اینجا، یک داستان جهل سیاسی نسبتاً استاندارد وجود دارد. رای دهندگان نوسان، دموکرات های فعلی را مقصر افزایش تورم و قیمت می دانند، حتی اگر در واقع هر دو حزب از سیاست هایی که باعث آن شده است (در درجه اول هزینه های هنگفت دوران کووید) حمایت ،د. حتی بدتر از آن، آنها تمایل دارند فکر کنند ترامپ قیمت ها را پایین خواهد آورد، حتی اگر دستور کار او افزایش گسترده تعرفه ها و محدودیت های مهاجرتی باشد. به طور قابل پیش بینی آنها را بالا می برد.
تخصیص نادرست تقصیر برای رای دهندگان برای تحولات بد معمولی یا درک نادرست تأثیر سیاست ها برای رأی دهندگان غیرعادی نیست. اما، برای یک بلوک بزرگ از رای دهندگان نوسان، این ناآگاهی نسبتاً متعارف در مورد افزایش قیمت ها و سیاست هایی که باعث افزایش قیمت ها می شود، کافی است تا بر نگر، ها در مورد آنچه ترامپ در سال 2020 انجام داد، غلبه کند. خطر عدم مجازات آن برای نظام قانون اساسی است.
آنچه در مورد افزایش قیمت ها صادق است، مهاجرت نیز صدق می کند. افزایش مهاجرت در واقع است مفید است نه مضر، و بهترین راه برای مق، با بی نظمی در مرز این است که مهاجرت قانونی را آسان تر کنیدسخت تر نیست (همانطور که ترامپ پیشنهاد می کند). اما حتی اگر بیشتر یک شاهین مرزی باشید، سخت است که نشان دهید مشکلات ناشی از مهاجرت به اندازه تهدید علیه نظام قانون اساسی است. حداقل، رای دهندگان اولیه حزب جمهوری خواه می توانستند یکی از چندین نامزد بسیار محدود کننده موجود را که در تلاش های ترامپ برای براندازی انتخابات دخیل نبودند، انتخاب کنند. این باور که مهاجرت فقط یک مشکل سیاسی نیست بلکه یک “تهاجم” تبدیل به یک بحران بزرگ، خود به شدت است مرتبط با جهل.
یکی از راههای ممکن برای تطبیق نظریه رایگیری گذشتهنگر خوشبینانه با تحولات اخیر این است که بگوییم آنچه در سالهای 2020-2021 اتفاق افتاد واقعاً بد نبود، زیرا طرح ترامپ برای براندازی انتخابات ش،ت خورد و «حفاظها» حفظ شد. بنابراین، ما نیازی به نگر، زیادی در مورد آن نداریم. مشخص نیست که آیا تعداد قابل توجهی از رای دهندگان به حمایت از ترامپ به دلیل این ملاحظات ادامه می دهند یا خیر. اما، اگر این کار را انجام دهند، استدلال بسیار بدی است. مایکل هیمر فیلسوف سیاسی آزادیخواه توضیح می دهد:
اجازه دهید به شما بگویم که من این را چگونه می بینم [argument]. بگویید که در یک جاده کوهست، پرپیچ و خم سوار اتوبوس هستید. راننده را می بینید که ناگهان چرخ را به سمت راست می چرخاند و سعی می کند اتوبوس را بر فراز ص،ه بفرستد. خوشبختانه نرده محافظ کنار جاده نگه می دارد و اتوبوس به جاده باز می گردد. راننده اتوبوس این کار را مکررا در حین رانندگی انجام می دهد، اما هر بار گارد ریل اتوبوس را عقب نگه می دارد.
وقتی بالا،ه از اتوبوس پیاده میشوید، یکی از همسفرانتان اعلام میکند که این یک راننده اتوبوس عالی بوده است. او پیشنهاد می کند که این راننده را استخدام کند تا همان گروه را به شهر دیگری براند.
“تو چی هستی، از ذهنت خارج شده؟” شما پاسخ دهید او سعی کرد ما را از یک ص،ه بیرون کند!
مسافر دیگر می گوید: اوه این. “ریل محافظ نگه داشت، پس مسئله مهم چیست؟ نگران نباشید، این رانندگی بعدی از کنار ص،ه عبور نمی کند. استراحت عملکرد رانندگی او خوب بود، ما باید او را استخدام کنیم…”
آیا باید آن را هجی کنم…؟ رانندگی از ص،ه تنها کار بدی نیست که یک راننده اتوبوس می تواند انجام دهد. تعداد نامحدودی از بلاها وجود دارد که یک فرد دیوانه می تواند ایجاد کند. هر ،ی که می خواهد اتوبوس را از ص،ه براند، هرگز نمی توان به اتوبوس، یا در واقع هر چیز دیگری اعتماد کرد، و اگر فکر می کنید او یک راننده قابل قبول است، به همان اندازه او دیوانه هستید.
من اضافه می کنم که راننده ای که یک بار سعی کرده از ص،ه خارج شود، می تواند دوباره این کار را انجام دهد. و حتی یک شانس کوچک از ش،ت نردههای محافظ خطر بزرگی است زم، که خطرات آینده دموکراسی مبتنی بر قانون اساسی است. علاوه بر این، ناتو، در مجازات سیاستمدار، که به دنبال براندازی انتخابات با زور و تقلب هستند، انگیزه بیشتری برای چنین رفتارهایی ایجاد می کند. و برخی از ،، که در آینده این کار را انجام می دهند ممکن است موفق تر از ترامپ باشند.
این اولین باری نیست که تعداد زیادی از مردم به دلیل ،یبی از اعتقاد به دروغ و رایگیری عادی گذشتهنگر ناقص، نتوانستند به گذشتهنگر سیاستها و نامزدهای واقعاً وحشتناک را مجازات کنند. فاجعه هولناک جنگ جه، اول باید اروپایی ها را وادار می کرد که ناسیونالیسم توسعه طلبی را که باعث آن شده بود، انکار کنند. برخی انجام دادند. اما بسیاری از آلم، ها در واقع به دلیل ناسیونالیسم و امپریالیسم دو چندان شدند افسانه “خنجر از پشت” بر این باور بود که آلمان تنها به دلیل خیانت یهودیان، چپها و دیگران در جنگ ش،ت خورد.
بعدها، ،یب اسطوره خنجر در پشت و رای گیری متعارف گذشته نگر علیه ،ت جمهوری وایمار که ریاست رکود بزرگ را بر عهده داشت، به قدرت رسیدن نازی ها کمک کرد. در ایالات متحده، پیامدهای سیاسی رکود اقتصادی کمتر بد بود. اما جهل رای دهندگان را به این سمت سوق داد طیف وسیعی از سیاستهای مضر را بپذیرید که در واقع بحران را بدتر کرد.
رکود بزرگ، حداقل، یک بحران هولناک بود که رنج واقعاً عظیمی را به بار آورد. افزایش قیمت ها و مشکلات مرزی امروز در مقایسه کمرنگ است. اگر حتی مورد دوم بتواند بسیاری از رای دهندگان را از مجازات رهبران سیاسی واقعاً وحشتناک نادیده بگیرد، به این م،ی است که رأی گیری گذشته نگر بسیار کمتر از آن چیزی است که من و دیگران به آن اعتبار می دادیم.
تحولات اخیر ثابت نمی کند که رای گیری گذشته نگر است کاملا بی فایده به نظر من آمارتیا سن هنوز در مورد دموکراسی و قحطی درست است! دموکراسی هنوز بهتر از دیکتاتوری است. اما آستانه مجازات سیاسی گذشته نگر قابل اعتماد و دقیق بالاتر از آن چیزی است که من و برخی دیگر قبلاً معتقد بودیم. یک قحطی گسترده ممکن است کافی باشد. اما تهدید آشکار برای پایه های لیبرال دموکراسی ،وماً آن را قطع نمی کند. بسیاری از مردم به راحتی متقاعد می شوند که این تهدید واقعاً موجه بوده است، یا حداقل با مسائل سیاسی نسبتاً معمولی غلبه کرده است.
جهل و سوگیری رأی دهندگان به سمت راست طیف سیاسی محدود نمی شود. من قبلاً در مورد نمونه های چپ نوشته ام (مثلاً در اینجا). اما وضعیت ترامپ چشمگیرترین دلیلی است که نشان میدهد این مشکل بدتر از آن چیزی است که حتی بدبینهای نسبی رایدهندگان – مثل من – قبلاً فکر می،د.
انتخابات هنوز می تواند دیدگاه بدبینانه تر جدید من را باطل کند. اگر برخلاف آنچه نظرسنجیها نشان میدهند، ترامپ با اختلاف زیادی ش،ت بخورد، این نشان میدهد که او ممکن است برای سال 2020 بهای سیاسی بالاتری از آنچه در حال حاضر انتظار دارم بپردازد. اما اگر او برنده شود، یا فقط با اندکی ش،ت، بدبینی افزایش یافته موجه است.
هیچ راه آس، برای «رفع» جهل سیاسی وجود ندارد. من طیف وسیعی از گزینه های ممکن را در مقاله اخیر در مورد ” ارزیابی می کنمراه حل های بالا به پایین و پایین به بالا برای مشکل جهل سیاسیو در کتاب من دموکراسی و جهل سیاسی من معتقدم بهترین رویکرد این است که تصمیمات کمتری در پای صندوق های رای بگیرید و بیشتر با “رای دادن با پای خود” انگیزه های جستجوی اطلاعات و استفاده عاقلانه از آن بهتر است. اما من اعتراف می کنم که هر رویکرد مؤثری زمان می برد و ممکن است هیچ اصلاحی وجود نداشته باشد که به خودی خود کافی باشد. ممکن است به ،یبی از چندین استراتژی نیاز داشته باشیم.
به هر حال، تحولات اخیر به شدت حاکی از آن است که مشکل حتی بدتر از آن چیزی است که من قبلاً فکر می کردم. این باعث می شود نیاز به راه حل ها حتی بیشتر شود.
منبع: https://reason.com/volokh/2024/11/03/political-ignorance-is-an-even-worse-problem-than-i-t،ught/