در Shielded، جوانا شوارتز محیط قانونی پلیس را تشریح می کند


آیا می‌دانستید که 99.98 درصد از پولی که به قرب،ان پرونده‌های نقض حقوق مدنی پلیس اعطا می‌شود، غرامت می‌شود – از بودجه عمومی پرداخت می‌شود، نه از پول هیچ پلیسی؟

خوب، اکنون شما آن را می‌د،د، و به لطف استاد حقوق دانشگاه UCLA، جوآنا شوارتز، که برای بیش از یک دهه دانش‌آموزی مبتکرانه و دقیقی تولید کرده است که جزئیات چشم‌انداز قانونی پلیس را برداشت، سپس تشریح می‌کند، می‌د،د.

پروفسور شوارتز به طور معتبر در مورد-در میان موضوعات دیگر-نقش غرامت، چگونه پلیس ممکن است از دعوا یاد بگیرید، ،ابی سیستم ها در پلیس، و رویه و ماهوی ا،یستم ها که با هر ،نی که تلاش می کند ،ت و عوامل آن را به دلیل تخلفات قانون اساسی بازخواست کند، مق، کند.

او اکنون فروشگاه منحصر به فرد خود را در یادگیری بسیج کرده است.Shielded: چگونه پلیس دست نیافتنی شد.

“Shielded” روی یک سلاح در زرادخانه ما تمرکز دارد: دعاوی مدنی. آیا سازوکارهای قانونی داریم که ادامه تحمیل این آسیب ها را بسیار گران کند؟ آیا می‌تو،م مسئولیت‌پذیری ایجاد کنیم که از خشونت غیرضروری جلوگیری کند؟

کتاب درست زم، می رسد که فریاد بر سر اصلاحات پلیس به اوج خود می رسد.

هیچ ، خوشحال نیست؛ هیچ چیز زیادی در واقع اتفاق نمی افتد از نظر اصلاحات مشخص نا امیدی عمومی موجه از مصونیت پلیس پس از یک سری قتل های وحشتناک مبهم می کند واقعیت های زیربنایی پلیس و افرادی که مستقیماً با آنها در تماس هستند، با هم در باتلاق قانونی ساخته شده توسط قاضی غرق می شوند.

“Shielded” با آرامش این صحنه را بررسی می کند، سپس پایه و اساس صعود از باتلاق را فراهم می کند.

این کتاب یک آناتومی از یک محیط قانونی پلیسی را ارائه می دهد که در تصور اشتباه بود و در عمل ناکارآمد است. “محافظه دار” به وضوح نشان می دهد که هیچ تلنگری از به این ترفندها ما را از این وضعیت رها خواهند کرد. این امر باعث می شود نگاه جدیدی به اصول اولیه داشته باشیم.

و حداقل برای من سؤالات جدیدی ایجاد می کند. من در این زمینه متخصص نیستم و نمی توانم بگویم که آیا پروفسور شوارتز با موارد زیر موافق است یا خیر. با این حال، کتاب او مطمئناً افکار سازنده تری را از خوانندگ، که حادتر از من است، برانگیخته است.

حسابداری برای افراد بد یا برای سیستم های بد؟

این اتفاقات چگونه رخ می دهد؟

اولین چیزی که یک خواننده آماتور را در مورد معماری حقوقی معاصر جلب می کند، عدم انسجام کامل طراحی آن است. برای شروع، هیچ اتفاق نظری در مورد علت اصلی – نحوه علت – رویدادهای کشنده ای که ما سعی در جلوگیری از آن داریم وجود ندارد.

دیدگاه ایمنی (و مخالف آن) که بر بحث های رسانه های ما در مورد پلیس حاکم است، مبتنی بر شخص است. انسان خوب ی،ی نتیجه خوب. بنابراین، وقتی یک پلیس بد کار بدی انجام می دهد، ضربه زدن به این پلیس بد و خالی ، جیب های او ممکن است پلیس بعدی را منصرف کند.

این نسخه از علیت ریشه یکی از تلاش‌های مشخص قوه قضاییه برای کنار گذاشتن مسئولیت‌های ناخوشایند – دکترین «مصونیت واجد شرایط» است.

استدلال دادگاه این است که از آنجایی که شاید این در واقع یک پلیس بسیار خوب بود که در یک روز بد، با موقعیتی روبرو شد که او برای آن آماده نبود، این سیاست هم ناعادلانه و هم بد است که کف پای صاف فقیر را مسئول بد،م.

بنابراین، قرب،ان نمی توانند در یک دعوای مدنی بهبود یابند مگر اینکه نشان دهند که نظر قضایی در دسترس پلیس بوده که رفتار مشابه را نقض حقوق مدنی می داند.

این منطق تصمیماتی در این زمینه ایجاد می کند: «بله، پلیس می دانست که شلیک به سر شما حقوق شما را نقض می کند، اما هیچ موردی به او نگفت که شلیک به سر شما. در یک سالن بولینگ تخلف بود.»

در واقع، من فکر نمی‌کنم ،ی واقعاً به نظریه علیت مبتنی بر شخص اعتقاد داشته باشد. این یک تظاهر است نرخ غرامت 99.98 درصدی در این موارد به منزله اعتراف ضمنی – یا پنه، – است که هر مورد مرگبار منع، کننده تأثیرات سیستم و شرایطی است که شانس را کاهش می دهد.

اگر – همانطور که موارد مصونیت واجد شرایط فرض می کنند – پلیس از ا،امات قانون اساسی بی اطلاع بود، به این دلیل بود که سیستم (در تجسم قضایی و ادارات آن) نتوانست او را آموزش دهد.

یک کادر تمام ستاره از دانشمندان از جمله خود شوارتز، دانشگاه کمبریج لارنس شرمن، دیوید تاچر از دانشگاه میشیگان، دیوید کلینگر از دانشگاه میسوری در سنت لوئیس (خود پلیس سابق) و دیگران، اشاره کرده اند که این رویدادها نقص سیستم، “حوادث سازم،” هستند.

حتی زم، که شما یک پلیس بد بدون شک مانند درک شووین دارید که جورج فلوید را در مینیاپولیس کشت، شخصی او را استخدام کرد. ،ی او را تربیت کرد یک نفر – بسیاری از “،،” – نظارت، فرهنگ سازی، مدارا، اعزام، و همراهی او بود.

اشک تمساح که توسط دادگاه ها و مفسران بر سر خطری که توسط پلیس های تنها کتک خورده ریخته می شود، ظاهراً ناشی از دلتنگی برای پلیس خط مقدم است، اما در واقع برای پنهان ، کمک های ناظران و سازمان ها عمل می کند. منطق “شخص محور” از بسیاری دیگر از “،،” که درگیر هستند محافظت می کند، حتی اگر آنها را فقط در برابر قرار گرفتن در معرض و شرمندگی محافظت کند تا قضاوت مدنی.

کتاب پروفسور شوارتز در بهترین حالت خود توضیح می دهد که چرا یک وسیله آشکار برای بازیابی نقض قانون اساسی با شکایت مستقیم از ،ت های محلی – به اصطلاح “زیادادعا – جهت گیری مجدد معقولانه نسبت به مسئولیت مبتنی بر سیستم نیست، بلکه به شاکیان هشدار می دهد که با بازی “سران ما برنده می شویم” است. دم ها را از دست می دهی.»

زیر زیاد، ،ت های محلی فقط به این دلیل که از پلیس ماشه ای استفاده می کنند مسئولیتی ندارند – همانطور که یک شرکت بر اساس نظریه ای از اجازه دهید مافوق پاسخ دهد– تخلف پلیس باید یک بی،ه خط مشی، فرمان، مقررات، یا تصمیمی را که رسماً تصویب یا ابلاغ شده است، یا به قدری منظم که «عرفی» است، اجرا کنید.

به عبارت دیگر، شاکیان تنها در صورتی می توانند برنده شوند که نشان دهند تخلف «سیستماتیک» بوده است، ی،ی «بر اساس یک برنامه ثابت».

اما در واقع این آسیب ها هرگز محصول انحصاری شخص نیست یا یک سیستم؛ آنها تقریباً همیشه نتیجه اضطراری مردم هستند که در سیستم های. نه رویکرد مبتنی بر شخص، ،د، و نه رویکرد مبتنی بر سیستم، کلان، هرگز توضیح کافی مستقلی ندارند.

منشأ تراژدی هایی مانند مرگ جورج فلوید یا تایر نیکو، برنامه های سیستماتیک نیستند. آنها “سیستمیک” هستند – محصولات سیستم های پیچیده در عملیات، نه از یک سیستم در حال استراحت یا از یک جزء. شاکیان حقوق مدنی که باید به این واقعیت وابسته باشند، بازنده خواهند شد و در واقع، احتمالاً حتی نمی توانند وکلایی برای رسیدگی به پرونده های بازنده خود پیدا کنند.

مرمت

و چرا غرامت شاکی در وهله اول با اثبات تخلف همراه است؟

پلیس یک «نهاد باقیمانده» است. آنها وجود دارند تا با چیزهایی کنار بیایند که هیچ نهاد دیگری نمی تواند از عهده آن برآید، و به طور منحصر به فردی برای استفاده از زور، حتی خشونت، در زم، که (اما فقط زم، و در حدی که) برای حفاظت از امنیت عمومی ضروری است، مجوز دارند. پلیس ها انسان هستند اشتباهات اجتناب ناپذیر هستند.

یک توقف ترافیک وجود دارد. راننده دستش را زیر صندلی به دنبال کیف پولش می برد. پلیس فکر می کند دستش به اسلحه می رسد و او را می کشد. تعقیب کیفری و انضباط دپارتمان پلیس در دسترس است. اما حتی زم، که فکر می‌کنید به دلیل «معقول بودن» این اقدام پلیس مانع از این کار می‌شوند، آیا این بدان م،است که خانواده مستحق هیچ غرامتی نیستند؟

گفته می شود که انگیزه انحرافات قضایی وحشتناکی که پروفسور شوارتز آن را تشریح می کند، ناشی از تمایل قضات برای محافظت از وجوه مالیات دهندگان است. اما آنها را از چه چیزی محافظت کنید؟ به نظر می رسد که پاسخ محافظت از وجوه مالیات دهندگان در برابر هیئت منصفه متشکل از مالیات دهندگان باشد – برای محافظت از مالیات دهندگان در برابر خودشان.

یک راننده “معقولانه” اما به اشتباه در یک توقف ترافیک کشته شده است، به دلیل نزدیکی تصادفی خود به ماشین آلات اجرای قانون در حال کار. در جوامعی که به شدت تحت نظارت پلیس قرار دارند و تابع نژاد و طبقه هستند، این آسیب‌پذیری یک وضعیت بومی زندگی است.

این وضعیت با وضعیت کارگران صنعتی در طلوع انقلاب صنعتی مدرن، یا تصاحب اموال برای یک هدف عمومی طنین انداز می شود.

وقتی مح،ه سودگرایانه منفعت شهروندی، گرفتن خانه توسط حوزه های برجسته برای ساخت بیمارستان را توجیه می کند، آیا ما این برداشت را جبران نمی کنیم؟

وقتی منافع بیشتر تولید صنعتی – یا نظم و امنیت عمومی – مست،م ماشین‌های خطرناکی است که آسیب‌های فاجعه‌باری را به افراد پراکنده و بدشانس وارد می‌کنند، آیا نباید بتو،م یک سیستم ترمیمی کارآمد مشابه با غرامت کارگران را بسیج کنیم؟

چرا ما یک مسیر مانع پیچیده ایجاد می کنیم که مست،م آن است که اعضای جامعه آسیب دیده و مقامات با یکدیگر مبارزه کنند؟ چرا روی زخم ها نمک ،ید؟ چرا یک سیستم جبر، طراحی نمی کنید که مراقبت را به شما منتقل کند و ترمیم را بالا ببرد؟

تعقیب کیفری و خسارات تنبیهی برای سوء رفتار می تواند بیانگر آرزوها باشد و ممکن است بازدارندگی را تقویت کند. چیزی به نام تحمیل “بیابان های عادلانه” و ابراز ارزش مردم آسیب دیده وجود دارد. اما اینها مسائل جداست. بذار جدا بمونن جبران خسارت اضطراری است.

وقتی یک صنعت ادعاهای جبران خسارت را به ،وان سربار تلقی می کند، به دنبال یافتن راه هایی برای کاهش سربار با پرورش «فرهنگ های ایمنی» می شود. مراحل اختصاص داده شده به کاهش آسیب کارگران و کاهش هزینه های اضافی، اگر ی،ان نباشند، با یکدیگر سازگار بودند. گام‌های کاهش آسیب‌های عدالت کیفری می‌تواند به همین ترتیب پیش برود.

یادگیری

یک سوال برای ،ت های محلی که از دریچه موجود به مسائل نگاه می کنند این است که “آیا ما برای جلوگیری از آسیب ها گام برمی داریم یا می پذیریم که آسیب ها به همان سرعت اتفاق بیفتد و برای جلوگیری از ش،ت در دعاوی و پرداخت خسارت اقدام می کنیم؟”

به نظر می رسد که رقابتی که در اینجا وجود دارد، رقابتی بین امنیت عمومی و مصونیت مقامات است، و “شلدد” شواهد زیادی ارائه می دهد که نشان می دهد در حال حاضر مصونیت از مجازات برنده است.

اما پروفسور شوارتز خاطرنشان می کند که حتی چشم انداز فعلی دعوی قضایی فرصت هایی را برای یادگیری از اشتباهاتی که ما از آنها غفلت می کنیم، فراهم می کند. داده ها را می توان در سطح کلان جمع آوری و به اشتراک گذاشت. تراژدی ها را می توان در سطح ،د بررسی کرد. بررسی رویداد نگهبان می تواند آشکار کند پل سازم، بین دوتا.

اغلب، یک پلیس خط مقدم را می توان «برای ش،ت تنظیم کرد:» با سه انتخاب بد باقی ماند. او می تواند کمترین بد را انتخاب کند و با انتخاب “معقول” محافظت شود. این انتخاب «معقول» ممکن است همچنان یک قرب، غیرنظامی را بکشد که سهم واقعی او در این رویداد – مهم نیست که پلیس به طور منطقی چه برداشتی داشته باشد – صرفاً حضور داشته است.

ما می‌تو،م یاد بگیریم که پلیس و قرب، چگونه در موقعیت‌هایشان قرار می‌گیرند – چگونه رویداد “قانونی اما وحشتناک” رخ داد و چگونه از رویداد بعدی اجتناب کنیم.

ما می‌تو،م یک سیستم غرامت غیرنظامی را هدف قرار دهیم که نظم را به مکان منطقی خود به ،وان یک گفتگوی اپراتور/سیستم بازگرداند و به فرد آسیب‌دیده اجازه بازیابی سریع را بدهد. منافع سیستم در رسیدگی به ناقضان قو،ن را می توان با منافع عمومی در کاهش تکرارها همسو کرد، در صورتی که تعداد رویدادها، نه نسبت برد/باخت در دعوای قضایی که توسط آن رویدادها تحریک می شود، باشد که سربار را شکل می دهد.

اگر در توان من بود که کتابی را به جای توصیه به آن اختصاص دهم، آن را تعیین می کردمShielded: چگونه پلیس دست نخورده شد؟ به مخالفان هر دو طرف مناظره‌های «بازگشت به آبی» در مقابل «کم ، پول پلیس» و خبرنگار، که آنها را پوشش می‌دهند. در پایان، یادگیری راه ،وج ما از موقعیت ما است و این کتاب مک، عالی برای شروع است.

تنها راهی که می‌تو،م از این آشفتگی خلاص شویم، با هم بودن است، و اگر موفق شدیم از آن خارج شویم، فکر می‌کنم به «شیلد» به‌،وان نقطه عطفی در سفرمان نگاه خواهیم کرد.

Shielded: چگونه پلیس دست نیافتنی شد” در 14 فوریه 2023 منتشر شد.

جیمز ام دویل یک وکیل دفاعی و نویسنده بوستون و یک ستون نویس منظم برای گزارش جنایت است. او از نظرات خوانندگان استقبال می کند.


منبع: https://thecrimereport.org/2023/02/14/in-،elded-joanna-schwartz-dissects-policings-legal-environment/