“من تنها ماندن را دوست دارم” | جوزف مارگولیس | حکم


من

همانطور که خوانندگان عادی می دانند، مدتی است که درباره بخشش اجتماعی می نویسم. بخشش اجتماعی با بخشش شخصی بسیار متفاوت است. هنگامی که قرب، می بخشد، از بدهی متخلف به او صرف نظر می کند. بنابراین بخشش شخصی یک انتخاب کاملاً شخصی است. اما وقتی جامعه می بخشد، عضویت را به ،ی که مرتکب اشتباهی علیه گروه شده است، باز می گرداند. این یک انتخاب اجتماعی است.

اما بخشش اجتماعی در عمل چگونه است؟ من از خواننده ای که بعد از من با من در تماس بود، پاسخی کاملاً مفید برای این سؤال گرفتم آ،ین انشا درباره جک ت،یرا، مرد جو، که متهم به افشای اسناد طبقه بندی شده در سرور دیسکورد است.

خواننده من سخاوتمندانه سفر خود را به اشتراک گذاشت که شامل یک مدت طول، در زندان به دلیل یک جنایت بسیار جدی، و از او پرسیدم که بخشش اجتماعی ممکن است در مورد او چگونه باشد. او پاسخ داد: «تنها رها شدن، عاری از مشروط، ثبت نام یا سابقه را به ،وان بخشش در نظر می‌گیرم. من وقتم را صرف کرده‌ام و درس‌ام را یاد گرفته‌ام، می‌خواهم اکنون زندگی بهتری را بازسازی کنم.»

تنها ماندن برای بازسازی زندگی بهتر. این تعریف خوبی از عضویت در جامعه است که من تا به حال شنیده ام. چیزی بیشتر یا کمتر از پذیرش و مدارا را متضمن نیست. ،ی که “تنها مانده است”، همانطور که خواننده من آن را توصیف کرده است، شخصی است که متعلق است. حداقل، آن‌ها به همان اندازه یا کم تعلق دارند که هر یک از ما می‌تو،م امیدوار باشیم، نه مورد لطف و نه تحقیر جامعه.

در واقع، تنها گذاشتن یک نفر در مقابل بیرون راندن اوست. وقتی می گوییم «آن شخص را تنها بگذار»، منظورمان این نیست که «او را در یک جزیره متروک تنها بگذار». منظور ما این است که آنها را رها کنید تا مثل بقیه روی پای خود بایستند. آنها را رها کن تا عاشق شوند، شغلی پیدا کنند، به مدرسه بروند، تشکیل خانواده دهند، جامعه ای ایجاد کنند. آنها را رها کن تا زندگی بسازند. آنها را در گذشته خود دفن نکنید. این بخشش اجتماعی است، و من بسیار مدیون خواننده خود هستم که آن را به این سادگی و قدرتمندی توصیف کرده ام.

II

با داشتن این درک، می‌تو،م به آقای ت،یرا برگردیم و سؤالاتی را که در پایان مقاله‌ام پرسیدم مطرح کنیم: آیا جامعه می‌تواند خطاکاری را که مشروعیت جامعه را به رسمیت نمی‌شناسد ببخشد؟ یا شاید بهتر است، آیا جامعه می تواند متخلفی را که اصرار دارد از نظر اخلاقی هیچ اشتباهی انجام نداده ببخشد؟

من پس از تماشای آغوش ت،یرا توسط حداقل بخشی از جناح راست سیاسی به این سؤالات رسیدم. همانطور که من شرح داده شده در آ،ین مقاله من، برخی از جناح راست، تی،یرا را به ،وان قهرم، که به ناحق تحت تعقیب قرار گرفته است، پذیرفته اند که به دلیل گفتن حقیقت در مورد جنگ در اوکراین هدف قرار گرفته است. در مقابل، دوستان او را به ،وان پسری میهن پرست و تمام آمریکایی توصیف می کنند که هرگز کاری برای آسیب رساندن عمدی به ایالات متحده انجام نمی دهد.

این تشیرا با یک انتخاب: او می تواند خود را به ،وان یک جوان تنبیه شده معرفی کند که اشتباهی وحشتناک مرتکب شده است، یا به ،وان قرب، تحت تعقیب سیستمی که از تشخیص حقیقت سرباز می زند. در اولی، او می خواهد به جامعه بازگردد. در دومی، او می خواهد که جامعه به سمت او بیاید. آیا بخشش اجتماعی بر انتخاب ت،یرا تأثیر می گذارد؟

در هسته خود، این سؤال مربوط به ا،ام یک فرد به یک گروه است، که معضلی است که فیلسوفان برای هزاران سال به آن فکر کرده اند. ما در اینجا به طور قطعی آن را حل نمی کنیم، اما می تو،م برخی از اصول پیش فرض را که در ا،ر موارد عمل می کنند، ترسیم کنیم.

به نظر من هر گروهی حق دارد از اعضایش بخواهد که طبق قو،ن بازی کنند. اعضا مجبور نیستند قو،ن را دوست داشته باشند و می توانند (و باید) برای تغییر آنها تلاش کنند، تا زم، که متوجه شوند که نقض قو،ن در مسیر تغییر آنها عواقبی دارد. به همین دلیل است که ایالات متحده حق دارد ،، را که در 6 ژانویه به کاپیتول یورش بردند محاکمه کند.

بنابراین، عضویت در جامعه مست،م توافق با یکدیگر در مورد اینکه قو،ن چگونه باید باشد یا مطابقت با یک بینش واحد از زندگی نیست. در عوض، احترام و مدارا می طلبد. یک عضو باید به قو،ن گروه احترام بگذارد (حتی زم، که برای تغییر آنها تلاش می کنند) و ،، را که عضویت خود را به گونه ای متفاوت از سایر اعضا ابراز می کنند تحمل کند. احترام و مدارا بسیار مهمتر از توافق و انطباق است.

اگر این درست است، پس به نظر من باید نسبت به اینکه آقای ت،یرا چگونه خود را توصیف می کند، بی تفاوت باشیم. اگر او خود را قرب، کند، شخصیت او ممکن است مورد پسند دیگران قرار گیرد و ممکن است نه. که برای او کشف است. ممکن است صادقانه باشد و ممکن است نباشد. که برای ارزیابی دیگران است. سیستم حقوقی کیفری او را قضاوت خواهد کرد و از این طریق به قو،نی که گفته می شود او زیر پا گذاشته احترام می گذارد. اما تا زم، که او دیگران را تحمل می کند، من کاملاً آماده هستم که “او را تنها بگذارم”، صرف نظر از اینکه او چگونه خود را توصیف می کند.

III

البته همه چیز بسیار پیچیده تر از این می شود. یک گروه حق ندارد خواستار احترام به قو،ن ایجاد شده به طور ناعادلانه باشد. برده داران حق اصرار بر احترام به کدهای برده را نداشتند تا مثالی واضح را بیان کنند. اما استثناهایی از این دست در چنین موردی به کار نمی روند. هیچ ، نمی گوید که قاعده منع افشای اطلاعات طبقه بندی شده به خودی خود نامشروع است. در این مورد ممکن است (یا ممکن است) اشتباه اعمال شود، اما خود قانون مشروع است.

بسیار چالش برانگیزتر رفتاری است که به شدت اشتباه است اما از مجازات کیفری فرار می کند. اگر فردی قو،ن نانوشته را زیر پا بگذارد، گروه چه می کند؟ من در اینجا شخصی مانند ال، جونز را در ذهن دارم که پیروان خود را به عذاب و ط،ه زدن والدین کودکان کشته شده در سندی هوک مسلح کرد. جونز مرتکب یک اشتباه اجتماعی وحشتناک شد اما جرمی نداشت. اگر او کاملاً پشیمان نبود و اصرار داشت که مرتکب خطای اخلاقی نشده است، آیا ما انتظار داریم که جامعه او را ببخشد – ی،ی «او را به حال خود رها کند» و بگذارد زندگی‌اش را بازسازی کند – تا زم، که او با مخالفانش مدارا کند؟ اگر فردی آشکارا به قو،ن گروه بی احترامی کند اما عواقبی نداشته باشد، آیا جامعه باید به او اجازه دهد؟

حداقل در مورد جونز، من فکر نمی‌کنم، و دلیل آن را در مقاله‌ای بعدی توضیح خواهم داد.


منبع: https://verdict.justia.com/2023/05/01/i-would-take-just-being-left-alone